به گزارش مشرق، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «منصور حقیقت پور» نوشت:
مسئله مذاکره بین جمهوری اسلامی ایران و آمریکا یکی از مباحث داغ بینالمللی و منطقهای است که بهخصوص واشنگتن، علاقه ویژهای به آن نشان داده است، چراکه بر اساس تحلیلهای دقیق سیاسی، این کاخ سفید است که به دلیل موقعیت متزلزل منطقهای به مذاکره با ایران اسلامی بهعنوان یک قدرت بلامنازع نیاز دارد؛ اتفاقی که در سفر اخیر دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان به افغانستان افتاد و برای چندمین بار پیشنهاد مذاکره و گفتگو را ارائه دادند. طبیعی است که مذاکره بهخودیخود، امری پسندیده است و نشانهای از بلوغ فکری، اما وقتی طرف مقابل، کشور بدعهد و فریبکاری مثل آمریکا باشد، نشستن پای میز مذاکره چیزی جز اتلاف وقت و بازی کردن در زمین حریف نیست.
بیشتر بخوانید:
معمای چشمانداز کبود
کاخ سفید اساساً دو رویکرد در مقابل کشورهای غیرهمسو و مخالف هژمونی آمریکا در پیشگرفته و آنها را مجبور به انتخاب یکی از آن دو میکند؛ «گفتگو و مذاکره» یا «فشار و تحریم»، راه سومی هم متصور نیست. با این دستفرمان، مذاکره هم نوعی تحمیل است و تفاوتی چندانی با روش اول ندارد چون همان فشار و محدودیت به شکلی دیگر از طریق مذاکره اعمال و اجبار میشود. این فراز از فرمایش رهبر معظم انقلاب در اینجا خواندنی است: «اولاً آنها در مذاکره اهداف اصلی را کاملاً مشخص میکنند البته همه این اهداف را اعلام نمیکنند اما در طول مذاکرات با دبه و چانهزنی، همه اهداف را پیگیری میکنند. نکته دوم اینکه آمریکاییها از این اهداف اصلی یکقدم عقب نمینشینند. آمریکاییها در مذاکرات، با الفاظ ظاهراً اطمینانبخش فقط وعده میدهند اما از طرف مقابل امتیازات نقد میخواهند و وعده نمیپذیرند. هر جای مذاکره اگر طرف مقابل از دادن امتیاز نقد امتناع کند، آمریکاییها آنچنان هیاهوی تبلیغاتی و رسانهای در جهان راه میاندازند که معمولاً طرف مقابل کم میآورد و دچار انفعال میشود. آنها پس از مذاکرات نیز بهراحتی زیر وعدهها میزنند و به آنها عمل نمیکنند. برجام نمونه واضح نتیجه مذاکره با آمریکا است که البته برخی خطوط قرمز تعیینشده در آن رعایت نشد.» (۲۲ مرداد ۹۷)
بنابراین، جمهوری اسلامی به پیشنهاد مذاکره آمریکا به چشم تحمیل نگاه میکند و ازآنجاکه با هژمونی نظام سلطه با هر نوع آن مخالف است، پس در عمل هم نمیتواند با گفتگو به سبک و سیاق یانکیها کنار بیاید. اگر بخواهیم به دور از احساسات و مبتنی بر منطق، چرایی عدم مذاکره با کلیدداران حال و گذشته کاخ سفید را برشماریم به چه چیزی استناد میکنیم؟ مبنای ما چیست که با هر نوع گپ و گفت با واشنگتن مخالفیم؟ حقایق پیش رو، بخشی از دلایلی است که جمهوری اسلامی برای عدم مذاکره با شیطان بزرگ بر آن اتکا دارد.
۱. بدعهدی و عدم التزام آمریکاییها به نتایج مذاکره، رویه دائمی آنهاست و صرفاً در قبال ایران چنین رفتاری ندارند. با کره شمالی گفتگو و وعده کردند که در صورت کوتاه آمدن آنها از اهداف هستهای، تحریمها را تسهیل و حتی متوقف کنند. رئیسجمهور آمریکا اما پس از دیدار با رئیسجمهور کره شمالی در سنگاپور، بلافاصله گفت: «شاید توافقی بکنیم و چند ماه بعد نخواهم آن را ادامه بدهم»! چشمبادامیها بخشی از فعالیت هستهای خود را فریز کردند تا اعتماد ترامپ را به دست آوردند ولی اتفاق نهچندان عجیبی رخ داد و مدت کوتاهی بعد از مذاکره رهبر کره شمالی با رئیسجمهور آمریکا، مقامات این کشور وعده کردند که تحریمها متوقف نشده و حتی تمدید و گسترش نیز خواهد یافت!! آزموده را آزمودن خطاست چون در برجام هم نمود عینی بدعهدی آمریکا ثابت شد. پیغام و پسغام داده بودند که اگر به توافق هستهای با کشورمان برسند، ظرف شش ماه تحریمها را متوقف میکنند. درحالیکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای یازدهمین بار، پایبندی ایران را به برجام تأیید کرد اما در مقابل، سنگینترین تحریمها علیه جمهوری اسلامی به جریان افتاد.
۲. برخی بیآنکه شناخت جامعی از سیاست آمریکا داشته باشند، بلوف میزنند که اگر دوست ابرقدرت دنیا باشیم و با کدخدا ببندیم، همه جای دنیا مقبولیت و احترام داریم و پیمانهای دوجانبه با کاخ سفید از گزند بدعهدی در امان خواهد بود. به این گروه بیاطلاع باید گفت که پس در مورد خروج آمریکا از پیمانهای بینالمللی که دوستان منطقهای و اروپاییاش در آنها حضور دارند چه میگویید؟ آمریکا بهویژه آمریکای پساترامپ، با شرکا و رفقای خود فراتر از قوانین تجارت جهانی عمل میکند، معاهدات بینالمللی را نادیده میگیرد و هیچ منطقی جز منفعتطلبی حداکثری را نمیتوان در دولتمردان کاخ سفید آدرس داد که بر مبنای آن، رفتارشان را تجزیهوتحلیل کرد.
۳. مذاکره با آمریکا یعنی به میدان آوردن حیثیت یک ملت پر غرور مثل ایران و پای گذاشتن در مسیری که معلوم نیست انتهای آن، چه خواهد شد. تفرعن، دغلکاری و غیرمنطقی بودن عمو سام اجازه نمیدهد ایرانیان انقلابی و سرافراز در مقابل نظام فاسد سلطه سرخم کنند و عزت و شرف خود را برای رفاه نسیه و مشتی وعده و وعید به حراج بگذارند. اینکه کشوری صاحب زر و زور باشد و قانون جنگل را ملاک و معیار خود قرار دهد، نباید ما را به تسلیم وا دارد. باید به او فهماند که در مکتب ما حیات و ذلت با هم سازگار نیست و اگر تحریم کند فرزند رمضانیم و چنانچه شمشیر را از رو ببندد وارثان عاشوراییم.
آمریکاییها اخیراً ادعای بیپایهای نیز عنوان کرده و گفتهاند که ایران خواستار مذاکره با کاخ سفید است! در کذب بودن این ادعا همین بس که مقامات ارشد کشورمان بارها عکس این موضوع را اعلام کردهاند و مهمتر اینکه طرح چنین توهماتی فقط در قافیه جنگ روانی میگنجد چراکه آمریکا در بدترین موقعیت خود در منطقه قرار دارد. فرار نیروهایش از سوریه و افغانستان را «خروج» مینامد، حالا که پوزه سعودیها در یمن به خاک مالیده شده میگویند مخالف جنگ بودهاند، در هر جا که چتر نفوذ ایران در آن گسترده شده، دست از پا درازتر بازمیگردند و از فشار و تهدید طرفی نمیبندند. با این حال نزار، روشن است که موجسواری و تقاضای مذاکره را از سوی جمهوری اسلامی مطرح کنند زیرا اگر واقعیت بر ملا شود، تتمه آبروی پوشالی آمریکا ریخته میشود و ایبسا همان گاوهای شیرده هم لگدپرانی کنند!
و بالاخره اینکه وقتی قدرت بزرگی مثل ایران اسلامی به فرض محال پای میز مذاکره برود، معنایش ازنظر آمریکاییها این است که یکقدم کوتاه آمده و برای عقب نشاندن بیشتر حریف، فشار را مضاعف میکنند. از این رو به فرمایش مقام معظم رهبری «ما فقط وقتی میتوانیم وارد بازی خطرناک مذاکره با آمریکا شویم که از لحاظ اقتصادی و سیاسی و فرهنگی به اقتدار مورد نظرمان برسیم و فشارها و هوچیگریهای او نتواند در ما تأثیر بگذارد اما در حال حاضر مذاکره قطعاً به ضرر ما تمام میشود و ممنوع است.»